نبودن
سه شنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۹، ۰۸:۳۸ ب.ظ
بعضی وقت ها دوست دارم برای مدتی نباشم، طوری نباشم که هیچ کس حتی نگرانم نشود، هیچ کس دلش برایم تنگ نشود.هیچ اثری از من روی زمین، در خاطره ای میان سلول های مغز و قلب کسی یا در فضای مجازی نباشد؛ یک چیزی شبیه خواب زمستانی یا حتی طولانی تر، شبیه خواب اصحاب کهف.
این رویا یا آرزو وقتی برایم پیش می آید که خسته ام، خسته از همه چیز،از همه کس. دوست دارم از تمام لباس هایی که دیگران بر تنم کرده اند بیرون بیایم و بروم گوشه ای بنشینم و به هیچ چیز نپردازم.برای مدتی هیچ شناسنامه یا اکانتی به نام من وجود نداشته باشد؛ نیستی مطلق.
" لا تستخدم غیابک، وسیلة لتجبرهم للسؤال عنک!
فللغیاب کبریاء!
من لا یُقدِّر حضورک، لن یشغله غیابک
سعی نکن با «نبودنت» آنها را مجبور کنی که از تو سراغی بگیرند!
نبودن، شکوه خاص خود را دارد!
آنکه قدر بودنت را نداند، نبودنت ذهنش را درگیر نمیکند! "
أسماء علیان
۹۹/۱۱/۰۷